دیشب چنان سر درد بدی داشتم ناچارا قرص خوردم

مریم هم اینجا بود گریه میکرد باید بغلش میکردم کمک مامانش

دیشب بعد از رفتن داداش اینا، خوابیدم. به خاطر اینکه قرص خورده

بودم صبح بیدار نشدم :(

امروز بعد از مدت ها خونه ام.حس میکنم چیزی یادم رفته و باید

انجام میدادم.حس میکنم چیزی گم کردم

سردرگم و گیج :)

کمی کار کردم در امور خونه داری و نظافت .

بریم فایل استاد گوش بدیم.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها